خیال ****با
پای برهنه برف ها را
قدم زدممهتاب به مهتاب خواب دیدم که آمدیمشت مشت قاصدک به باد سپردمچقدر برای آمدنت سالنامه هایم را خط خطی کردممنی که رویا هایم به بهار وصل بودو می دانستم تا وقتی که باران ببارددست از دوست داشتنت نمی کشمانقدر باران باریدکه شعر هایم را خیس کردماه که بر کاج ها دست نوازش می کشیدشانه ام رویاهای شانه هایت را خیال میکردبهار شد عطر شمعدانی ها کوچه را برداشتنیامدیحالا من و اطلسی هایم با هم در دل میکنیمتا برگردی اگربر گردی
بتول مبشریویدیوی این شعر زیبا را اینجا ببیبند کسي نمايي از کابوس هاي شبانه ي تو نديد( بتول مبشری )...
ادامه مطلبما را در سایت کسي نمايي از کابوس هاي شبانه ي تو نديد( بتول مبشری ) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1batool-mobasheri0 بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 1 تير 1401 ساعت: 10:30